حرفهايي براي گفتن...

۱۳۸۸ آذر ۱۶, دوشنبه

...

عاشق اينم كه دستم رو بگذارم دو طرف صورتشو با انگشتاي شصتم رو گونه هاشو نوازش كنم...همينطور تو چشاش نيگا كنم ... از اين چشم به اون چشم ...بعد شايد ...شايد...

هیچ نظری موجود نیست: