خيلي وقت بود كه دلم مي خواست يه ذره از 1000 تا حرف دلم رو يا اتفاقاي جور وا جور اطرافم رو بنويسم...يك وب لاگ داشتم به اسم :"مامان مجرد" اينقدر دير به دير سر ميزدم بهش كه در نهايت پسورد رو فراموش كردم.
اين دفعه قولِ قول كه همه چيز رو تا آخر به ياد داشته باشم.
۳ نظر:
عزيزم از جماعت كارمند ديگه انتظار ديرتر از اينو نداشته باش وسط هفته! Lol
يعني حتي نفهميدن چطوري شامشونو تموم كنن هاااااا
شايدم با شكم گرسنه...!!!
عزيزم اين كارا لياقت ميخواد... ميدوني كه!! :(((
ارسال یک نظر